پلاسما در ازای پول؛ تجارتی که به فرهنگ اهدای خون ضربه میزند
شورای تأمین یک استان دیگر هم دست به کار شد و یکی از مرکز خصوصی جمع آوری پلاسما را تعطیل کرد؛ این تصمیم پس از شکایت مصرفکنندگان خون از کاهش تامین خون لازم برای درمان بیماران به ویژه مصرفکنندگان مستمر خون در استان گیلان گرفته شده است.
به گزارش خبرگزاری کوبار، به دلیل قرار گرفتن بر کمربند تالاسمی، بالغ بر ۲۰ هزار مبتلا به تالاسمی در ایران زندگی میکنند که حدود ۲۰ درصد خونهای اهدایی در مراکز سازمان انتقال خون به مصرف این گروه از بیماران میرسد؛ به باور برخی کارشناسان فعالیت مراکز خصوصی جمع آوری پلاسما و پرداخت مالی به اهداکنندگان پلاسما تهدیدی برای فرهنگ اهدای داوطلبانه خون است و میتواند درمان بیماران نیازمند به خون را با مشکلات فراوانی مواجه کند.
منتقدین با اشاره به تبعات اجتماعی جمعآوری پلاسمای پولی میگویند، تبعات این تجارت در ایران به دلیل تعداد بالای بیماران تالاسمی بسیار خطرناکتر خواهد بود؛ بنا بر گزارشها تصمیم شورای تامین استان گیلان به دلیل نگرانی از اثر منفی جمع آوری پلاسما با پرداخت پول بر اهدای داوطلبانه گرفته شده است. تصمیمی که سال گذشته از سوی شورای تأمین استان زنجان نیز برای یک مرکز دیگر گرفته شد.
مصطفی جمالی مدیرعامل سازمان انتقال خون در گفتوگو اختصاصی با خبرنگار کوبار ضمن بی اطلاعی از جزئیات تصمیم شورای تامین در استان گیلان اظهار کرد: تنها موردی که به یاد دارم، انتقاد یک سازمان مردم نهاد فعال در حوزه ترویج فرهنگ اهدای خون داوطلبانه در رشت است که نسبت به پرداختهای مالی در مراکز خصوصی جمع آوری پلاسما به دلیل آسیب زدن به حس نوع دوستی و اهدای داوطلبانه خون گلایه داشتند.
وی با بیان اینکه سازمان غذا و دارو مجوز راه اندازی مراکز خصوصی جمع آوری پلاسما را صادر میکند، افزود: باید بخش خصوصی به حساسیتها توجه داشته باشد و طبق دستورالعملها و ضوابط عمل کند تا مشکلی پیش نیاید.
البته جمالی روشن نساخت که آیا صدور مجوز مراکز جمعآوری پلاسما توسط سازمان غذا و دارو با وظایف حاکمیتی سازمان انتقال خون منافات دارد یا نه!
بر اساس توصیههای سازمان جهانی بهداشت جمع آوری خون، پلاسما و سایر اجزای خون از اهداکنندگان کم خطر، مستمر و داوطلبانه بدون دستمزد از طریق تقویت مراکز ملی انتقال خون، تنها سیاست راهبردی است که میتواند دسترسی همگانی به خون و فرآوردههای خونی ایمن را تضمین کند؛ در واقع تامین خون سالم و کافی باید بخشی جدایی ناپذیر از سیاستها و زیرساختهای مراقبت بهداشتی ملی هر کشور باشد.
این سازمان تاکید میکند که تمامی فعالیتهای مربوط به جمع آوری، آزمایش، پردازش، ذخیره و توزیع خون و پلاسما در سطح ملی باید از طریق سازماندهی موثر و شبکههای یکپارچه تامین خون هماهنگ شود و سیستم ملی خون باید تحت سیاست ملی خون و چارچوب قانونی برای ترویج اجرای یکسان استانداردها و ثبات در کیفیت و ایمنی خون و فرآوردههای خونی باشد.
بر همین مبنا دردولت یازدهم سیاست راه اندازی مراکز جامع اهدای در کشور مطرح و در چند استان از جمله تهران عملیاتی شد؛ بر اساس تعریف مراکز جامع اهدای خون، هموطنان میتوانستند با مراجعه به یکی از این مراکز داوطلب اهدای خون، اهدای پلاکت و یا اهدای پلاسما باشند. به عنوان نمونه علاوه بر توسعه مرکز اهدای خون وصال شیرازی با حمایت شهرداری تهران و بانک صنعت و معدن چهار مرکز جامع در شمال، غرب، شرق و جنوب پایتخت راه اندازی شدند.
اما با تغییر وزیر بهداشت و ورود سعید نمکی به ساختمان ایوانک ورق برگشت و با بهانه ناموفق بودن ایده مراکز جامع اهدا، اهدای داوطلبانه پلاسما متوقف شد و سیاست توسعه کمی مراکز خصوصی جمع آوری پلاسما در دستور کار قرار گرفت؛ منتقدین مراکز جامع اهدای خون از جمله پیمان عشقی که با حکم سعید نمکی، مدیرعامل سازمان انتقال خون شده بود، بارها از آمار پایین اهدای داوطلبانه پلاسما به عنوان دلیل این تصمیم یاد میکند، در حالیکه باید متذکر شد که فرهنگ اهدای خون داوطلبانه که امروز همگی به آن میبالیم نیز یک روزه، یک ماهه و یک ساله شکل نگرفته، بلکه در ادوار مختلف برای آن تلاش شده است.
نکته دیگر اینکه بنای صنعت پلاسما در ایران در آغاز اینگونه بود که مجوز راهاندازی جمعآوری مراکز خصوصی پلاسما بهعنوان یک مشوق داده شود تا شرکتهای بینالمللی که از تحقیق و توسعه پیشرو در این حوزه برخوردار هستند، وارد ایران شوند و داروی با کیفیت پلاسمایی از پلاسمای ایرانی برای بیماران ایرانی همیشه در دسترس باشد.
این سیاست دو مزیت داشت، اول اینکه ما میتوانستیم در صنعت پلاسما بهروز بمانیم و دوم اینکه سرمایهگذار خارجی جذب شود، اما در طول این سالها هیچ اقدام موثری رخ نداد.
نمونه بارز آن را در همین استان گیلان نیز میتوان، پیدا کرد. به طوریکه سال ۱۳۸۹ خبر ساخت بزرگترین پالایشگاه پلاسمای خاورمیانه در شهر شفت منتشر شد، اما در تصاویری که سال ۱۴۰۲ یعنی ۱۴ سال بعد در کنار خبر بازدید مسئولان قضایی استان از پروژه منتشر شده، تنها چند ستون مشاهده میشود! گیلان تنها استانی نبود که در آن وعده راهاندازی پالایشگاه پلاسما داده شد، وعدههایی که تنها در حد حرف باقی ماند.
پلاسما در ازای پول؛ تجارتی که به فرهنگ اهدای خون ضربه میزند
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "پلاسما در ازای پول؛ تجارتی که به فرهنگ اهدای خون ضربه میزند" هستید؟ با کلیک بر روی اقتصادی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "پلاسما در ازای پول؛ تجارتی که به فرهنگ اهدای خون ضربه میزند"، کلیک کنید.